کد مطلب:369951 جمعه 20 اسفند 1395 آمار بازدید:544

30-وَ أُخَالِفَ مَنِ اغْتَابَنِی إِلَی حُسْنِ الذِّکْرِ
 بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم

با عنایت حضرت باری تعالی این جمله از دعای شریف ((مكارم الاخلاق )) موضوع بحث و سخنرانی امروز است . امام سجاد علیه السلام در پیشگاه خداوند عرض می كند: بارالها! موفقم بدار تا برخلاف روش آن كس كه از من غیبت نموده و به بدی یادم كرده است قدم بردارم و او را به خوبی و نیكی یاد كنم .

برای آنكه محبت و برادری كه عامل موثر پیشرفت اسلام و مسلمین بود در جامعه پایدار بماند و مسلمانان همواره نسبت به یكدیگر دوست و علاقه مند باشند قانونگذار اسلام تمام عواملی را كه می تواند موجبات تفرق و جدایی مردم را از یكدیگر فراهم آورد ممنوع شناخته و پیروان این دین شریف را از آن برحذر داشته است و غیبت یكی از آن عوامل است . قرآن شریف در این باره فرموده است :

ولا یغتب بعضكم بعضا ایحب احدكم ان یاكل لحم اخیه میتا فكرهتموه (627)

از یكدیگر غیبت منمایید، آیا كسی از شما دوست دارد كه گوشت بدن برادر مرده خود را بخورد؟

ملاحضه می كنید، در اسلام و در قرآن غیبت كردن به خوردن گوشت بدن برادر مرده تنظیر شده است .

عن جعفر بن محمد علیهما السلام انه سئل عما یرویه الناس عن رسول الله صلی الله علیه و آله انه قال : ان الله یبغص اهل البیت اللحمیین . قال جعفر بن محمد. لیس هو كما یظنون من اكل اللحم المباح اكله ، الذی كان رسول الله (ص ) یا كله ویحبه ، انما ذلك من اللحم الذی قال الله عزوجل : ایحب احدكم ان یاءكل لحم اخیه میتا، یعنی بالغیبه والوقیعه فیه (628)

از امام صادق (ع) سؤ ال شد راجع به روایتی كه مردم از رسول گرامی حدیث می كنند كه فرموده : خداوند، دشمن دارد اهل بیتی را كه گوشتخوارند.

امام صادق (ع) فرمود: معنی این حدیث آن نیست كه تصور كرده اند، مراد خوردن گوشت مباحی باشد كه خود رسول اكرم از آن می خورد و آن را دوست می داشت ، مقصود از این گوشت كه در روایت آمده آن است كه در آیه غیبت در قرآن شریف ذكر شده و غیبت نمودن برادر مسلمان به خوردن گوشت بدن برادر مرده تنظیر گردیده است .

نظر به اینكه در شرع مقدس اسلام ((غیبت )) از گناهان بزرگ شناخته شده و بیش و كم مبتلا به عموم مردم است ، این بحث به شرح و بسط آن اختصاص یافته و به قدر ممكن راجع به ابعاد مختلفش توضیح داده می شود و در آغاز لازم است اولا غیبت را بشناسیم و ثانیا بدانیم آیا غیبت فقط به زبان آوردن چیزی است كه غیبت فقط به زبان آوردن چیزی است كه غیبت شده از گفتن آن ناراضی است و كراهت دارد یا با غیر زبان نیز این گناه تحقق می یابد. اینك اصل غیبت :

غیبت عبارت از این است كه دیگری را به صفتی یاد كنید كه اگر خبر گفته شما به او برسد با كراهت و بی میلی آن را تلقی می نماید، خواه این گفته درباره نقائص ساختمان طبیعی او باشد یا راجع به اخلاق و گفتار و رفتار دینی و دنیویش سخن گفته باشید، و این مفاد كلام پیشوای بزرگ اسلام درباره غیبت است :

عن النبی صلی الله علیه و آله قال : هل تدرون ما الغیبه ؟ قالوا الله و رسوله اعلم . قال ذكرك اخاك بمایكره . قیل له : اءرایت ان كان فی اخی ما اقول ؟ قال : ان كان فیه ما تقول فقد اغتبته و ان لم یكن فیه فقد بهته (629)

رسول اكرم فرمود: آیا می دانید غیبت چیست ؟ گفتند: خداوند و رسول خدا آگاه اند. فرمود غیبت عبارت از این است كه برادرت را به چیزی كه از آن كراهت دارد یاد كنی . عرض كردند:

اگر چه آن صفت در او باشد؟ فرمود: اگر سخنی بگویی كه در او هست غیبت است و اگر چیزی بگویی كه در وی نباشد به او بهتان زده ای و نسبت دروغ داده ای .

باید توجه داشت كه غیبت فقط با گفتن به زبان نیست ، بلكه با اشاره چشم و ابرو، یا دست و پا، و یا دیگر وسایلی كه از صفتی حكایت می كند كه صاحب آن صفت از آن كراهت دارد آن نیز غیبت است ، و در این باره روایاتی آمده . از عایشه روایت شده است :

دخلت علینا امراه فلما ولت اومات بیدی انها قصیره انها قصیره . فقال صلی الله علیه و آله : اغتبتها(630)

زنی بر ما وارد شد. وقتی روی گرداند كه برود من با دستم اشاره نمودم كه او كوتاه قد است . رسول اكرم به من فرمود: با این عمل از او غیبت نمودی .

جرم غیبت در روایات اسلامی بسیار مهم معرفی شده و اولیای دین از ابعاد مختلف آن سخن گفته اند كه در اینجا بعضی از آن روایات ذكر می شود:

عن النبی صلی الله علیه و آله : من اغتاب مومنا فكانما قتل نفسا متعمدا(631)

رسول اكرم فرموده : هر كس از مؤ منی غیبت نماید همانند این است كه عمدا كسی را كشته باشد.

عن النبی صلی الله علیه و آله قال لابی ذر: ایاك والغیبه فان الغیبه اشد من الزنا. قال قلت یا رسول الله ! ولم ذاك ؟ قال : ان الرجل یزنی و یتوب فیتوب الله علیه ، و ان صاحب الغیبه لایغفر له حتی یغفر له صاحبه (632)

رسول اكرم به ابوذر غفاری فرمود: بپرهیز از غیبت كه گناه غیبت شدیدتر از گناه زناست . عرض كرد یا رسول الله ! چرا چنین است ؟ فرمود: زناكار از گناه خود توبه می كند و خداوند او را می آمرزد و غیبت كننده از گناه خود توبه می كند ولی بخشیده نمی شود تا آنكه غیبت شده از او راضی گردد و او را ببخشد.

یكی از نتایج زیانبار غیبت این است كه عبادات و طاعات غیبت كننده بر اثر غیبت ، مقبول درگاه باری تعالی نمی شود، مگر آنكه شخص غیبت شده او را مورد عفو و بخشش خود قرار دهد.

عن النبی صلی الله علیه و آله قال : من اغتاب مسلما او مسلمه لن یقبل الله تعالی صلاته و لا صیامه اربعین یوما و لیله الا ان یغفر له صاحبه (633 )

رسول اكرم فرمود: اگر كسی از مرد یا زن مسلمانی غیبت كند خداوند چهل روز نماز و روزه او را مورد قبول نمی كند مگر آنكه صاحب غیبت او را ببخشد.

ناگفته نماند در جایی كه غیبت با زبان و از راه سخن باشد شنونده غیبت نیز مرتكب گناه غیبت شده و عبادات او هم تا چهل روز مقبول درگاه باری تعالی نخواهد بود و این مطلب نیز در حدیث آمده است :

عن النبی صلی الله علیه و آله : المستمع احد المغتابین (634)

رسول اكرم فرمود: كسی كه غیبت را استماع می كند یكی از دو غیبت كننده به حساب می آید.

گرفتاری و مصیبت بزرگ برای غیبت كنندگان در عرصه قیامت است در موقعی كه سرنوشت قطعی افراد با رسیدگی به پرونده اعمالشان روشن می شود و غیبت كنندگان در آن روز به ضرر و زیان غیبتهایی كه در دنیا نموده اند واقف می گردند و از عمل خویش سخت نادم می شوند و در آن موقع ندامت سودی نخواهد داشت .

عن النبی صلی الله علیه و آله : یوتی باحد یوم القیامه یوقف بین یدی الله عزوجل و یدفع الیه كتابه . فالایری حسناته فیقول : الهی ! لیس هذا كتابی ، فانی لا اری فیها طاعتی . فیقال له : ان ربك لایضل ولا ینسی ، ذهت عملك باغتیاب الناس ثم یوتی بآخر و یدفع الیه كتابه . فیری فیها طاعوت كثیره . فیقول : الهی ! ماهذا كتابی فانی ما عملت هذه الطاعات فیقال : لان فلانا اغتابك ، فدفعت حساته الیك (635)

رسول اكرم می فرمود: شخصی را در قیامت می آورند و او را در محكمه عدل الهی متوقف می كنند و نامه عملش را به دستش می دهند. مشاهده می كند حسناتی را كه در دنیا انجام داده در نامه عملش نمی بیند. عرض می كند بارالها! این كتاب عمل من نیست چه آنكه در این كتاب حسنات خود را نمی بینم . به او گفته می شود:

خداوندت منزه از خطا و فراموشی است ، اعمال خوبت بر اثر غیبت مردم از میان رفت . شخص دگری را در محضر الهی می آورند و نامه عملش را به وی می دهند. در آن نامه طاعات بسیار می بیند. عرض می كند بارالها! این نامه عمل من نیست و من در دنیا چنین اعمالی را انجام نداده ام . به او گفته می شود: فلانی از تو غیبت نموده و حسنات او به نامه عمل تو منتقل شده و در حساب تو آمده است .

چقدر برای آدمی دردناك و رنج آور است كه ببیند اعمالی را در دنیا انجام داده و امیدوار بوده كه در روز جزا آن اعمال موجب نجاتش گردد، اینك به دگری منتقل شده برای آنكه در دنیا از او غیبت نموده است . علل و عواملی كه موجب غیبت كردن مردم از یكدیگر می شود متعدد است ، گاهی حسد، آدمی را به غیبت وا می دارد زیرا محسود كه از عز و بزرگی یا محبوبیت اجتماعی برخوردار است حسود بر او رشك می برد و برای آنكه ناراحتی درونی خویشتن را تسكین بخشد زبان به غیبت او می گشاید تا او را در جامعه موهون كند و ارزش او را از میان ببرد. گاهی خشم و حس انتقامجویی آدمی را به غیبت وا می دارد، گاهی محیط مجلس انس زمینه را برای غیبت این و آن فراهم می آورد، و گاه كسی خود دارای عیوب و نقائصی است و برای اینكه وانمود نماید كه این نقائص منحصر به او نیست از نقائص دگران سخن می گوید و عیب آنان را نشر می دهد، و علی علیه السلام درباره این گروه فرموده است :

ذوو العیوب یحبون اشاعه معایب الناس لیتسع لهم العذر فی معایبهم (636)

كسانی كه دارای عیوبی هستند دوست دارند كه عیوب دگران را شایع نمایند تا عذر عیوب خودشان وسعت یابد.

كسانی كه زبان به غیبت دیگران می گشایند باید بدانند كه غیبت كردن آنان از دیگران موجب می شود كه غیبت شدگان تحریك شوند تا عیوب آنان را به دست آورند و غیبتشان را با غیبت تلافی نمایند.

عن ابیعبد الله علیه السلام قال : لاتغتب فتغتب ولا تحفر لاخیك حفره فتقع فیها(637 )

امام صادق (ع) فرموده : غیبت مكن كه در معرض غیبت قرار می گیری و برای برادرت گودالی حفر مكن كه خودت در آن فرو می افتی .

عن علی علیه السلام قال : ایاك ان تجعل مركبك لسانك فی غیبه اخوانك او تقول ما یصیر علیك حجه و فی الاساء الیك عله (638)

بپرهیز از اینكه زبانت را در غیبت نمودن برادرانت مركب خود قرار دهی یا آنكه چیزی بگویی كه بر ضررت حجت باشد یا در بدی نسبت به تو علت .

اگر كسی به خطر بزرگی كه از گناه غیبت در دنیا و آخرت دامنگیر غیبت كننده می شود متوجه گردد و تصمیم بگیرد كه از این پس پیرامون آن گناه بزرگ نگردد چه كند كه غیبتهای گذشته اش تصفیه شود و لكه های آن گناه از نامه عملش محو گردد. می دانیم كه در گناه غیبت دو حق وجود دارد: یكی حق خالق و آن دیگر، حق مخلوق . نسبت به حق خالق گناهی كه مرتكب شده است باید توبه كند و خداوند مهربان كسانی را كه از گناه خود نادم و پشیمان می شوند و از صمیم قلب توبه می كنند و به خدا باز می گردند مشمول عفو خود قرار می دهد و آنان را می آمرزد. اما نسبت به حق مخلوق یعنی آن كس كه مورد غیبت واقع شده : اگر از دنیا رفته یا در جایی سكونت دارد كه به او دسترسی نیست غیبت كننده می تواند برای حل مشكل خود برای او زیاد استغفار كند و مكرر در مكرر از خداوند برای وی طلب آمرزش نماید. این استغفارها در نامه حسنات غیبت شده ثبت می شود و موجب می گردد كه در قیامت رضای او جلب شود و غیبت كننده را مورد عفو و اغماض قرار دهد. اگر غیبت شده زنده است و غیبت كننده به وی دسترسی دارد، در صورتی كه او انسان بزرگوار و با گذشتی است اگر نزد او برود و با شرمندگی از وی عذر بخواهد و بگوید: بد كردم ، مرا ببخش و او می بخشد، باید نزد وی برود و درخواست عفو و اغماض بنماید و لازم است غیبت شده نیز از این فرصت استفاده معنوی كند و غیبت كننده را مشمول عفو خود قرار دهد زیرا این عمل ، او را لایق شمول عفو الهی می نماید. قرآن شریف درباره این گروه افراد لایق و باایمان می فرماید:

ولیعفوا ولیصفحوا الا تحبون ان یغفرالله لكم (639)

افراد با ایمان البته عفو و اغماض می نماید، آیا دوست ندارید كه خداوند هم شما را ببخشد و مشمول عفو خود قرار دهد؟

علی علیه السلام در این باره فرموده :

عجبت لمن یرجو من فوقه كیف یحرم من دونه (640)

علی (ع) می فرماید: تعجب می كنم از كسی كه خود به فضل و عنایت آفریدگار خویش ، یعنی ذات اقدس الهی ، آن قادری كه فوق همه بندگان است ، امید دارد چگونه مادون خود را محروم می كند و از لغزش او نمی گذرد.

اگر غیبت شده زنده است و از غیبتی كه درباره او شده خبر ندارد و گمان می رود كه مراجعه به او برای رضایت دادن موجب عداوت می شود و فتنه و فساد به بار می آورد، غیبت كننده به وی مراجعه نمی كند و در عوض برای او بسیار استغفار می كند و مكرر از پیشگاه الهی درخواست عفوش را می نماید و همچنین اگر غیبت شده فرد بی گذشتی بود و غیبت كننده به وی مراجعه نمود و او مشمول عفوش قرار نداد، درباره او نیز باید زیاد استغفار كند و مكرر از خداوند برایش طلب عفو بنماید و این استغفار در صفحه حسنات آن دو گروه ثبت می شود، در قیامت به نجات آنان كمك می كند و موجب می گردد كه غیبت شدگان نیز از غیبت كننده عفو و اغماض نمایند و او را مشمول بخشش خود قرار دهند.

خلاصه ، افراد باایمان كه از دگران غیبت كرده اند و به عرضشان تجاوز نموده اند تا زنده هستند دین خود را با استرضاء یا استغفار تصفیه كنند كه پیش از آنكه روز قیامت فرا رسد و تصفیه حساب با انتقال حسنات غیبت كننده به غیبت شده ، یا انتقال سیئات غیبت شده به غیبت كننده انجام پذیرد.

عن النبی صلی الله علیه و آله قال : من كانت لاخیه عنده مظلمه فی عرض اومال فلیتحللها منه من قبل ان یاتی یوم لیس هناك دینار ولا درهم ، انما یوخذ من حسناته فان لم تكن له حسنات اخذ من سیئات صاحبه فزیدت علی سیئاته (641)

رسول اكرم صلی الله علیه و آله فرمود: كسی كه از برادرش نزد او مظلمه عرضی یا مالی است از صاحب حق حلالیت طلب كند پیش از آنكه روزی بیاید كه درهم و دیناری در كار نیست و برای رضای صاحب حق از حسنات غیبت كننده به غیبت شده داده می شود و اگر حسنه ندارد از گناهان غیبت شده بر گناهان غیبت كننده افزوده می گردد.

برای آنكه افراد با ایمان به گناه غیبت آلوده نشوند در مجالسی كه معمولا نام اشخاص به میان می آید و حضار به غیبت این و آن می پردازند شركت نكنند. اگر در مجلسی شركت كردند و غیبت آغاز شد در صورتی كه بتوانند آنان را از غیبت نهی نمایند و اگر نمی توانند سخن دگری به میان آورند كه رشته غیبت قطع شود و اگر این كار هم ناممكن است خود، مجلس غیبت را ترك گویند و از محیط گناه آلود خارج شوند.

غیبتهایی كه مجاز شناخته شده : در روایات اسلامی ، بعضی از غیبتهاست كه منع قانونی ندارد و غیبت كننده ، اگر مرتكب آن شود مرتكب گناه نشده است . بعضی از غیبتهاست كه برای حفظ اسلام راستین و آگاه سازی مسلمین و همچنین برای مبارزه با ظلم و حمایت از مظلوم باید انجام پذیرد و اگر در این قبیل مواقع خودداری شود زیانهای بزرگتری از زیان غیبت به بار می آورد و جامعه را به راه سقوط و تباهی سوق می دهد و در اینجا با استفاده از روایات و فتاوی بعضی از فقها به پاره ای از موارد اشاره می شود.

بعضی از افراد در پس پرده مرتكب معصیت می شوند و در اطاق در بسته قمار می زنند، مشروب می خورند، و مرتكب عمل منافی با عفت می شوند. غیبت این قبیل گناهكاران ممنوع و پرده دری از آنان حرام است . اما كسانی كه علنا مشروب می خورند و مست در خیابانها به راه می افتند یا علنا و در منظر مردم قمار می زنند یا در خیابانها و رهگذرها با صدای بلند، فحش و دشنام می گویند، غیبت اینان از آن گناهانی كه متظاهرند معصیت نیست زیرا اینان با عمل خویش پرده احترام خود را دریده اند و موجبات هتك و توهین خویشتن را فراهم آورده اند.

عن النبی صلی الله علیه و آله : من القی جلباب الحیاء من وجهه فلاغیبه له (642 )

رسول اكرم فرموده است : كسی كه پرده حیا را از چهره خود بیفكند و در مقابل مردم بدون احساس شرمساری مرتكب گناه شود برای او غیبتی نیست .

بدعت گذاری در دین - بدعت عبارت است از چیزی كه در كتاب و سنت نیامده و جزء دین خدا نیست . اگر كسی بخواهد آن را به حساب دین بگذارد و مسلمانان را به انجام آن وادار سازد، غیبت بدعت گذار در گناهی كه مرتكب شده نه تنها حرام نیست بلكه به موجب روایات ، باید مسلمانان از وی تبری بجویند، بدعت گذار را به بدی یاد كنند، در مجامع و مجالس از وی سخن بگویند، و مورد ملامتش قرار دهند تا نتواند به دین خدا آسیب برساند و مسلمانان را از صراط مستقیم ، منحرف نماید.

عن النبی صلی الله علیه و آله قال : اذا رایتم اهل الریب و البدع من بعدی فاظهروا البرائه منهم و اكثروا من سبهم والقول فیهم والوقیعه و بارزوهم كیلا یطمعوا فی الفساد بالاسلام و یحذرهم الناس ولا یتعلمون من بدعهم یكتب الله لكم بذلك الحسنات و یرفع لكم به الدرجات فی الاخره (643)

رسول اكرم فرموده : وقتی بعد از من اهل ریب و بدعت را دیدید علنا از آنان تبری بجوید، به بدی یادشان كنید، در سخنان خود مورد ملامتشان قرار دهید، به رنج و دهشتشان بیندازید تا آنكه به فساد در اسلام طمع نكنند، لازم است مردم از آنان حذر نمایند و از بدعتشان چیزی نیاموزند. خداوند این رفتارتان را در صفحه حسنات شما ثبت می كند و درجات شما را بالا می برد.

از جمله مواردی كه غیبت جایز است ، شكایت كسی است كه حقش تضییع شده و برای احقاق حق به محكمه قضا می رود و از تعدی متجاوز شكایت می كند و قاضی شرع كه مقام صالح دادرسی است آن غیبت را استماع می نماید؛ نه شاكی مرتكب گناه غیبت شده و نه قاضی غیبت حرام استماع نموده است .

عن النبی صلی الله علیه و آله : لی الواجد یحل عقوبته (644)

كسی كه قدرت مالی دارد ولی در ادای دین واجب خود تعلل می ورزد و بنا حق آن را به تعویق می اندازد با این عمل ، غیبت و كیفر خود را حلال می نماید.

شهادت شهودی كه در محكمه قضا برای ادای شهادت خوانده می شوند غیبت است از كسی كه علیه او شهادت می دهند. غیبت اینان همانند غیبت صاحب حق در طرح دعوی و استماع قاضی شرع در شنیدن غیبت ، شرعا جایز و بلامانع است ، چه آنكه هدف این غیبت احقاق حق و اقامه عدل است و با تحقق این هدف بزرگ جامعه به سعادت می رسد و از سقوط و تباهی مصون می ماند.

از مواردی كه غیبت نمودن گناه نیست ، جواب دادن به مشورت یك مسلمان است . جوانی به خواستگاری دختری می آید، پدر دختر او را نمی شناسد، و از اخلاق و رفتارش آگاهی ندارد، نزد كسی می رود كه پسر را خوب می شناسد، به او می گوید: آیا صلاح می دانی با این پسر وصلت نمایم ، دخترم را به همسرش درآورم ؟ شخص آگاه به شرط حسن نیت و بدون شائبه دشمنی و حسد، می تواند آنچه را كه از پسر می داند و در امر ازدواج موثر است به پدر بگوید، اگر پسر در پنهان مشروب می خورد، یا معتاد به مواد مخدر است ، اگر با افراد فاسد رفیق است و با آنان رفت و آمد می نماید، اگر پرونده گناهی دارد و تحت تعقیب است ، یا اعمال دیگری از این قبیل ، به پدر بگوید و نگذارد دختر جوانی دچار سیه روزی و بدبختی شود.

از آنچه مذكور افتاد قسمتهای اساسی مربوط به غیبت كه دانستن آنها برای عموم مردم لازم است به عرض شنوندگان محترم رسید. امید است همه آنها را به خاطر بسپارید و در عمل ، مورد استفاده قرار دهند. امام سجاد (ع) در جمله دعای ((مكارم الاخلاق )) كه موضوع سخنرانی و بحث امروز است ، به پیشگاه خداوند عرض می كند:

و اخالف من اغتابنی الی حسن الذكر

بارالها! موفقم بدار تا برخلاف روش آنكس كه از من غیبت نموده و به بدی یادم كرده است قدم بردارم و او را بخوبی و نیكی یاد نمایم .

كسی كه از امام معصوم غیبت می نماید و حضرتش را به بدی یاد می كند یا امام را نمی شناسد و به مقام رفیع آن حضرت در پیشگاه الهی وقوف ندارد یا گرفتار سوء نیت و آلودگی ضمیر است و باید خود را اصلاح كند نه آنكه به ناروا زبان بگشاید و از امام غیبت نماید. در مورد هجران و جدایی دو مسلمان از یكدیگر، به شرحی كه در بحث هجران توضیح داده شد، اسلام تاكید نموده كه هر چه زودتر جدایی دو مسلمان به وصل مبدل گردد و هجران ، پایان پذیرد و خاطرنشان ساخته است كه هر یك از دو طرف برای آشتی از دیگری سبقت بگیرد اجر بزرگتر نصیب او خواهد بود، اما غیبت نمودن همانند هجران نیست و غیبت كننده كه مرتكب گناه شده اگر بخواهد خود را از معصیت مبرا نماید باید نزد غیبت شده برود، و از او رضایت بخواهد و غیبت شده با كرامت نفس و بزرگواری او را ببخشد، اما اگر غیبت شده بخواهد پیشدستی كند و نزد غیبت كننده برود و رضایت خاطر خود را به وی اعلام نماید، نه تنها كار صحیحی انجام نشده ، بلكه ممكن است غیبت كننده در عمل ناروای خود جری تر شود و بگوید تو استحقاق غیبت داشتی و من در عمل خود مرتكب گناهی نشده ام و به رضای تو نیاز ندارم . در این صورت شخص غیبت شده با هتك و توهین جدیدی مواجه خواهد شد. از این رو امام برای رضایت دادن نباید نزد غیبت كننده برود. اگر غیبت كننده به خطای خود واقف گردد و بداند كه باید نزد امام سجاد برود، از حضرت عذر بخواهد، و طلب عفو و بخشش بنماید بزرگواری و كرامت اخلاق امام قطعا شامل او می شود و در همان لحظات اول عذرخواهی او را می بخشد، چه آنكه قبول عذر، برنامه عمل امام سجاد بود و حتی این برنامه را در خلال مواعظ و نصایح خویش به فرزند بزرگوارش امام باقر علیه السلام تذكر داده و فرموده است :

ان شتمك رجل عن یمینك ثم تحول الی یسارك و اعتذر الیك فاقبل عذره (645)

فرزند عزیز؟ اگر مردی از طرف راست تو دشنامت داد و بلافاصله به طرف چپت برگشت و عذرخواهی نمود، عذرش را بپذیر و از او بگذر.

حضرت علی بن الحسین علیهما السلام در مكتب قرآن شریف ، معلم مكارم اخلاق و سجایای انسانی است . او می خواهد در مقام امامت ، مردم را انسان بسازد و به كرایم اخلاق متخلقشان نماید و خود در رعایت سجایای انسانی از دگران شایسته تر است . اگر كسی از او غیبت كند و حضرتش را به بدی یاد نماید براساس بزرگواری و كرامت اخلاق ، خود را موظف می داند كه واكنشی متناسب از خویشتن نشان بدهد و با اعمال اخلاق كریمه دین انسانی خود را ادا نماید.

عن علی علیه السلام قال : الكریم یری مكارم افعاله دینا علیه یقضیه (646)

علی (ع) فرموده : انسان كریم مكارم افعال خود را دینی برای خویشتن می داند كه باید آن را ادا نماید.

اگر غیبت كننده برای عذرخواهی و رضایت طلبی نزد امام بیاید، حضرت سجاد (ع) فورا از دستور اخلاقی ((واعف عمن ظلمك )) استفاده می كند، با بزرگواری و بدون كمترین منت او را می بخشد و مشمول عفو خود قرار می دهد و مطلب غیبت در این موضع پایان می یابد. اگر غیبت كننده نیاید و درخواست عفو ننماید امام سجاد طبق وظیفه انسانی و مكارم اخلاق اسلامی نمی تواند در مقابل غیبت او منفعل بماند و باید عكس العملی كه درخواست موفقیت نموده و عرض می كند:

و اخالف من اغتابنی الی حسن الذكر

بارالها! موفقم بدار تا برخلاف روش آن كس كه از من غیبت نموده و به بدی یادم كرده است قدم بردارم و او را به خوبی و نیكی یاد؛ نمایم .

جالب آنكه صاحبان مكارم اخلاق به كار بستن سجایای انسانی و گذشتهای معنوی را مایه تعالی روح و كمال نفس خود می دانند و در این كار نه از مردم توقع تحسین و تمجید دارند و نه از آنان انتظار اجر و پاداش ، بلكه در باطن مسرورند از اینكه اولا وظیفه انسانی خود را شناخته اند و ثانیا در انجام آن وظیفه مقدس توفیق یافته و اقدام نموده اند و این اندیشه بلند و گرانمایه ، مدیون كلام مقدس علی علیه السلام است :

اعلم ان كل مكرمه تاتیها اوصنیعه صنعتها الی احد من الخلق فانما اكرمت بها نفسك و زینت بها عرضك ولا تطلبن من غیرك شكر ما صنعت الی نفسك (647)

بدان هر عمل كریمانه ای كه انجام می دهی و هر كار مهمی را كه درباره یكی از مردم بجا می آوری با آن عمل بزرگ ، خودت را اكرام می كنی و شرف انسانیت را به آن زینت می دهی پس از غیر خودت شكر كار خوبی را كه برای خود انجام داده ای طلب منما.

ممكن است حسن ذكر امام سجاد از كسی كه مرتكب غیبتش شده وسیله اصلاح اخلاق وی گردد و به راه پاكی و انسانی گرایش یابد ولی هدف امام سجاد از حسن ذكر غیبت كننده احیای مكارم اخلاق و تحقق بخشیدن كمال انسانی است . البته پیروان آن حضرت می توانند این درس انسانیت را از امام سجاد بیاموزند و اگر كسی از آنان غیبت نمود با حسن ذكر، عمل او را تلافی نمایند و یك قدم در راه انسانیت پیشروی كنند.